صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 15473
تعداد نوشته ها : 50
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 

تنها شده ام بلیط کیشی بفرست
دلتنگ تو ام قروقمیشی بفرست
یا مرحمتی بکن که کارم گیر است
این نصفه شبی زغیب دیشی بفرست

 

 

 

دسته ها : شعر
جمعه بیستم 6 1388
  اهل دانشگاهم روزگارم خوش نیست زتونی دارم خرده پولی سر سوزن هوشی دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید دوستانی هم چون من مشروط واتاقی که در این نزدیکی است پشت آن کوه بلند اهل دانشگاهم پیشه ام گپ زدن استگاه گاهی هم می نویسم میسپارم به شما تا به یک نمره ی  ناقابل بیست که در آن زندانی است دلتان تازه شود چه خیالی چه خیالی
دسته ها : شعر
جمعه بیستم 6 1388

اول دلبری دلدادگی کن
به ظاهر ادعای سادگی کن
بخور مال طرف را با زرنگی
سپس یک عمر آقا زاده گی کن
دسته ها : شعر
جمعه بیستم 6 1388


تو که ذوقت تا این حد پر شتابه
روون مانند جوب فاضلابه
آخه اون که گرفتی توی دستت
مگس کش نیست بلا نسبت کتابه


کته اخلاقی عرفانی:به جای این که با کامپیوتر ور بری
برو دو خط کتاب بخون

دسته ها : شعر
جمعه بیستم 6 1388


دلم از دست بعضی ها کبابه
نمی دونی چقد حالم خرابه؟
میگم تنهام میگه نه خوش به حالت
رفیق روز تنهایی کتابه.

 


نکته اخلاقی عرفانی:به جای این که با کامپیوتر ور بری
برو دو خط کتاب بخون

 

دسته ها : شعر
جمعه بیستم 6 1388

الهی شمع بشی دورت بگردم بعدش فوتت کنم خاموش بشی هر هر بخندم
دسته ها : شعر
جمعه بیستم 6 1388
  اهل حمامم پوستم مهتابی است چشمهایم آبی است پدرم دلاک است سر طاسی دارد لنگ می اندازد شامپو مصرف کرد کله اش هی کف کرد وسپس مویش ریخت وچه اندازه سرش براق است حرفه ام دلاکی است هدف من پاکی است می نشیند لب سکو آرام یک نفر با احساس وتصور کرده خوش پر و پاست کودکی را دیدم می دود در پی صابون و لگن ای نهان در پس در خشک آور
دسته ها : شعر
جمعه بیستم 6 1388
حق تقدم اگه یه روز رفتی یه جای دنیا واسه خودت ماشین خریدی اونجا یه چی بخر شبیه پیکان باشه صندلیاش مدل جوانان باشه وقتی که پشت فرمونش نشستی خواستی بفهمن که کجایی هستی اوّل کار واسه جلو پنجره یه نعل اسب عالی یادت نره یه وخ خیال نکن حاجیت جواده اون ورِ دنیا بد نظر زیاده تسبیحتو بپیچ دور شص
دسته ها : شعر
شنبه جهاردهم 6 1388
X